اعظم جهانگیری؛ سمیرا ابراهیم پور کومله
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای سبکهای یادگیری در ارتباط بین سواد رسانهای با رضایت تحصیلی دانشجویان بود. این پژوهش در زمره پژوهشهای کاربردی و روش تحقیق توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان رشته علوم تربیتی واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد اسلامی در سال تحصیلی 1400-1399 ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای سبکهای یادگیری در ارتباط بین سواد رسانهای با رضایت تحصیلی دانشجویان بود. این پژوهش در زمره پژوهشهای کاربردی و روش تحقیق توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان رشته علوم تربیتی واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد اسلامی در سال تحصیلی 1400-1399 بود. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 204 دانشجو بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، سه پرسشنامه استاندارد سبکهای یادگیری فلدر و سولومون (1985)، سواد رسانهای (فلسفی، 1393) و رضایت تحصیلی لنت و همکاران (2005) بود که روایی صوری و محتوایی پرسشنامهها طبق نظر متخصصان و پایایی آنها به ترتیب با ضریب آلفای کرونباخ 76/0، 81/0 و 79/0 مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل فرضیهها در نرمافزار Smart PLS3 و براساس مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. یافتههای تحقیق نشان داد که سبک یادگیری با رضایت تحصیلی رابطه مستقیم دارد؛ سواد رسانهای با رضایت تحصیلی رابطه مستقیم دارد؛ سواد رسانهای با سبک یادگیری رابطه مستقیم دارد؛ سبک یادگیری در رابطه سواد رسانهای بر رضایت تحصیلی نفش میانجیگری جزئی دارد؛ به این معنی که 3/45 درصد اثر کل سواد رسانهای بر رضایت تحصیلی از طریق غیرمستقیم توسط متغیر میانجی سبک یادگیری تبیین میشود.
سمیرا ابراهیم پور کومله؛ زهره منتظر؛ مریم صفرنواده؛ احسان اکرادی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تجربه مربیان پیشدبستانی درباره تأثیر فضای مجازی بر سلامت کودکان انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کیفی بر پایه رویکرد پدیدارشناسی توصیفی یا همان تجربه زیستشده بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مربیان پیشدبستانی شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و پس از انجام هفت مصاحبه نیمهساختاریافته عمیق، اشباع ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تجربه مربیان پیشدبستانی درباره تأثیر فضای مجازی بر سلامت کودکان انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کیفی بر پایه رویکرد پدیدارشناسی توصیفی یا همان تجربه زیستشده بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مربیان پیشدبستانی شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و پس از انجام هفت مصاحبه نیمهساختاریافته عمیق، اشباع دادهها حاصل شد. متن حاصل از مصاحبهها با روش هفت مرحلهای کلایزی تحلیل شد. یافتههای این مطالعه نشاندهنده 60 واحد معنایی حمایتکننده بود که در قالب چهار زیرمضمون (سلامت جسمی، سلامت روانی، سلامت اجتماعی و سلامت معنوی) و دو مضمون اصلی (فرصتها و آسیبهای فضای مجازی برای سلامت کودکان) قرار گرفتند. با توجه به یافتههای این پژوهش مشخص شد که آسیبهای فضای مجازی برای سلامت کودکان بیش از فرصتهای آن است. همچنین، فضای مجازی نتوانسته است برای سلامت معنوی کودکان فرصت مناسبی را فراهم آورد. همچنین، فضای مجازی نتوانسته است برای سلامت معنوی کودکان فرصت مناسبی را فراهم آورد. همچنین، فضای مجازی نتوانسته است برای سلامت معنوی کودکان فرصت مناسبی را فراهم آورد.