دانشگاه علامه طباطبائیفناوری های آموزشی در یادگیری2476-42562820161121Comparing the Effectiveness ofFernald Multi-sensory Instructional MethodandMnemonics Measures Applicationin Improving dictation Problems in Female Third Grade Elementary School Students with Spelling Disorderمقایسه اثربخشی روش آموزش چند حسی فرنالد و کاربرد تدابیر یادیارها در بهبود مشکلات دیکته نویسی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی دارای اختلال دیکته1201039510.22054/jti.2019.1734.1043FAعلیحسن نیاهدانشجوی کارشناسی ارشد، رشته روانشناسی تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران،محمودنجفیاستادیار روان شناسی بالینی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران،علی محمدرضاییاستادیار روان شناسی بالینی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران،Journal Article20150329The purpose ofthe present study was comparingthe effectivenessof Fernaldmulti-sensoryinstructional method and mnemonics measures application in improvingdictation problems in female third grade elementary school students with dictationdisorder. The study was quasi-experimental withpre-test, post-test and controlgroup.Students with dictation disorder who referred toSadra Learning DisabilitiesCenter in -TorbatHeidarieh inNovember 2014, consisted the statistical population of the study.Among them,36 participants were selected in an available sampling method and were assigned randomly into two experimental groups and a control group(12 participants received Fernald multi-sensoryinstructional method, 12 participants received mnemonicsmeasures method and 12 participants of control group received no intervention).The Revised Wechsler Intelligence Scale for Children (WISC-IV) andBaezzat'sDiagnostic Test of Writing Expression Disorder ( spelling component)were the tools of the study.Participants of the first experimental group received 45-minute Fernald multi-sensoryinstructional method for 8 sessions and participants of the second experimental group received 45-minutes mnemonicsmeasures method for 8 sessions, but participants of control group received no intervention. Data were analyzed usingdependent t test,univariate covariance analysis test and LSD follow-up test.Results showed that there was a significant difference between experimental groups and control group after providing Fernaldmulti-sensory instructional method and mnemonicsmeasuresmethod in improvingdictation problems.There was no significant difference between multi-sensory instructional method and mnemonics measures application method.Thus, applyingFernaldmulti-sensory instructional method and mnemonicsmeasuresapplicationmethodeffectively, appropriately and based on the considered principles can improvedictationroblemsهدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش آموزش چند حسی فرنالد و کاربرد تدابیر یادیارها در بهبود مشکلات دیکته نویسی دانشآموزان پایه سوم ابتدایی دارای اختلال دیکته بود. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل دانشآموزان مبتلا به اختلال دیکته مراجعهکننده به مرکز ناتوانیهای یادگیری صدرای شهرستان تربتحیدریه در آذرماه 1393 بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و 36 نفر بهعنوان نمونه نهایی گزینش و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند (12 دانشآموز روش چند حسی فرنالد، 12 دانشآموز روش تدابیر یادیارها و 12 دانشآموز گروه کنترل). ابزارهای استفاده شده شامل: مقیاس تجدید نظر شدهی هوشی وکسلر برای کودکان و آزمون تشخیصی اختلال بیان نوشتاری (مؤلفه دیکته) باعزت (1389) بود. گروه آزمایشی اول روش چند حسی فرنالد را در 8 جلسه 45 دقیقهای و گروه آزمایشی دوم روش تدابیر یادیارها را در 8 جلسه 45 دقیقهای دریافت نمودند، اما گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با استفاده از t وابسته، آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون پیگیری LSD مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بعد از ارائه روش آموزش چند حسی فرنالد و کاربرد تدابیر یادیارها در بهبود مشکلات دیکته نویسی گروههای آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد؛ اما تفاوت معناداری بین روش آموزش چند حسی فرنالد و کاربرد تدابیر یادیارها مشاهده نشد. لذا روش آموزش چند حسی فرنالد و کاربرد تدابیر یادیارها به صورت مناسب و طبق اصول مدنظر موجب بهبود مشکلات دیکته نویسی میشود.https://jti.atu.ac.ir/article_10395_024cb8578bfd32725d35aad03e04c1dd.pdfدانشگاه علامه طباطبائیفناوری های آموزشی در یادگیری2476-42562820161121Social networks and their impact on the academic performance of students in fourth grade mathematicsشبکه های اجتماعی مجازی و تأثیر آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی در درس ریاضی20401039610.22054/jti.2019.13882.1165FAرامینپوراسکندریدانشجوی دکتری برنامه ریزی درسی، دانشگاه شهیدرجایی، تهران، ایران،مهرانفرج اللهیاستاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران،Journal Article20160822The use of virtual social networks was one of the capacities that followed the emergence of information and communication technologies in teaching and learning, therefore, the present study aimed to study the impact of virtual social networks on The academic performance of fourth grade elementary students was assessed in mathematics. The present study is a quasi-experimental one in terms of data collection method and is also a type of applied research in the classification of research by purpose. The statistical population of the present study was 4215 students of fourth grade elementary school in Ardabil who were in the academic year 94-95. For purposeful sampling, two classes of 60 students were selected as the statistical sample in two experimental and control groups from the study population. Descriptive statistics (frequency, percentage, mean درصد standard deviation) and inferential statistics (independent t-test and covariance analysis) were used for data analysis. Version 23 was used. The results showed that students who used virtual social network (TEG) in the teaching-learning process had a high educational performance in mathematics. Also, in spite of concerns about the use of virtual social networks, it is possible to utilize the technology's capacity to enhance the teaching and learning process through careful planning.یکی از ظرفیتهایی که به دنبال ظهور فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در آموزش و یادگیری به کار گرفته شد؛ استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی بود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف مطالعه تأثیر شبکههای اجتماعی مجازی بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان چهارم ابتدایی در درس ریاضی انجام گرفت. پژوهش حاضر به لحاظ روش گردآوری دادهها از نوع شبه آزمایشی بوده و همچنین در طبقهبندی تحقیقات بر اساس هدف از نوع پژوهشهای کاربردی محسوب میشود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی شهر اردبیل به تعداد 4215 بود که در سال تحصیلی 95 – 94 مشغول به تحصیل بودند. برای انجام پژوهش به روش نمونهگیری هدفمند، دو کلاس متشکل از 60 دانشآموز بهعنوان نمونه آماری در دو گروه آزمایش و گواه از جامعه موردمطالعه انتخاب گردید. برای تجزیهوتحلیل داده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، انحراف میانگین) و آمار استنباطی (آزمون تی گروههای مستقل و تحلیل کوواریانس) استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد دانشآموزانی که در فرایند یاددهی- یادگیری از شبکه اجتماعی مجازی (تلگرام) استفاده کردهاند از عملکرد تحصیلی بالایی نیز در درس ریاضی برخوردار بودهاند. همچنین علیرغم دلنگرانیهایی که در خصوص کاربرد شبکههای اجتماعی مجازی وجود دارد؛ میتوان با برنامهریزیهای دقیق و هدفمند از ظرفیتهای این فناوری برای ارتقاء سطح آموزش و فرایند یاددهی – یادگیری بهرهمند شد.https://jti.atu.ac.ir/article_10396_d72dfb3ccc89de4242cfc7a9ee58a2a2.pdfدانشگاه علامه طباطبائیفناوری های آموزشی در یادگیری2476-42562820161121physical and online generative learning environment designطراحی محیط های یادگیری زایشی حضوری و الکترونیکی40601039710.22054/jti.2019.32049.1241FAمرضیهسعیدپوردانشجوی دکترای رشته تکنولوژی آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانحسینزنگنهاستادیار، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران،Journal Article20180508learner-centered learning environments are design in both learning environments (physical and online) and with a focus on the learner and the learning environment requirements. In these article, by an analytic view attempted parameters that should in designing the learning environment based on the generative learning theory are explained. For making the modeling of this theory that's applicable in constuctive learning environments attempted from a mixed exploration method of consecutive exploration with model development plan are used. Qualitative research questions were: What is the framework Generative learning theory? What are the components of this model? Also what is the educational design process based on this model? In this study, we used a qualitative content analysis to achieve the generative learning theory and formative research to develop the theoretical and research basis of proposed model with an emphasis on iterative cycles are designed, implemented and evaluated used. We tried to create a model to design a generative learning environment which consists of 12 steps (analysis and recognition, determining learning outcomes, knowledge and past experience, learning activities, access to resources, and elaboration of learning, facilitating, meaning creation and evaluation). Results showed the instructional design model by these 12 steps relegating responsibilities and control of learning to the learner are able to encourage constructing knowledge as an important event through learning process and they foster spontaneous, self-regulate, self-control and responsible learners compatible with the contemporary lifestyle environment.محیطهای یادگیری یادگیرنده محور در هر دو محیط یادگیری (حضوری و برخط) با محوریت یادگیرنده و اقتضائات محیط یادگیری طراحی میشوند.در این مقاله با نگاه تحلیلی سعی شده پارامترهایی که در طراحی محیط یادگیری (حضوری و برخط) بایستی براساس آموزههای نظریه یادگیری زایشی رعایت شود، توضیح داده شود. در راستای مدلسازی این نظریه یعنی کاربردی نمودن آن در کلاس درس در یک بافت سازندهگرایانه (توسعهی نظریه)، سعی شده از روش تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی متوالی با طرح تدوین مدل استفاده شود. سؤالات تحقیق کیفی عبارت بودند از: چارچوب نظریهی یادگیری زایشی چیست؟ مولفههای این مدل کداماند؟ همچنین روند طراحی آموزشی براساس این مدل چگونه است؟ در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دستیابی به چارچوب نظریهی یادگیری زایشی با توسعه مبانی نظری و پژوهشی استفاده شده. سپس مولفه های مدل پیشنهادی و روند طراحی محیط یادگیری زایشی با تأکید بر چرخه تکرارشونده طراحی، اجرا و اصلاح پژوهش تکوینی مشخص گردیده. مدل نهایی جهت طراحی محیط یادگیری زایشی مشتمل بر 12گام؛ تحلیل و شناخت، تعیین بازدههای یادگیری، درگیرسازی شناختی، فعالسازی دانش و تجارب پیشین، فعالیتهای یادگیری، دسترسی به منابع، شرح و بسط یادگیری، تسهیل یادگیری، خلق معنا و ارزشیابی ارائه شده است. نتایج نشان میدهد مدل طراحی آموزشی با این 12 گام، قادر است ضمن تفویض مسئولیت و کنترل یادگیری به شخص یادگیرنده او را هرچه بیشتر در ساخت دانش طی فرایند یادگیری ترغیب کند تا یادگیرندگانی خودانگیخته، خودتنظیم و مسئولیتپذیر متناسب با محیطهای زندگی معاصر پرورش دهد.https://jti.atu.ac.ir/article_10397_6aef22b466c2747ac305480e78ff658d.pdfدانشگاه علامه طباطبائیفناوری های آموزشی در یادگیری2476-42562820161121Exploring Entrepreneurship Education Television Programs effects on audience’ Entrepreneurial intention
(Case Study: Tehran city)واکاوی تاثیر برنامههای تلویزیونی آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه مخاطبان (مورد مطالعه: شهر تهران)60801039810.22054/jti.2019.43674.1269FAسیروسمعدنداردانشجوی دکترای تکنولوژی آموزشی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.خدیجهعلی آبادیدانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی ،دانشگاه علامه طباطبایی . تهران، ایران. (نویسنده مسئول)رضامحمدکاظمیدانشیار دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران،تهران، ایران.عباسعباس پوراستاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی ،دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.0000-0002-7118-7912Journal Article20190608In today’s world dynamic economy, traditional approaches do not meet the needs of growth and survival and competition and entrepreneurship is seen as anecessity for institutions and individuals. in such Situation,the mechanisms effecting cultural values can be widely used in the tendency of individuals to engage in entrepreneurship, either individually or in from of a business context might be effective. <br /> The quantitative and research population of the present study was selected as the target audience of television programs in the city of Tehran in 2017-18 that view the national media. Based on Morgan's table, a sample of 384 people was selected using a simple random approach and a questionnaire was distributed. Data were collected using a researcher-made questionnaire. The findings of the study indicate that the social and entrepreneurial content of the television program has a positive and significant effect on individual entrepreneurial intention. Social content and individual entrepreneurial intention influence organizational entrepreneurial intention. But entrepreneurial content does not affect organizational entrepreneurial intention.<br /> .در اقتصاد پویای جهان امروز، رویکردهای سنتی کسبوکار، دیگر پاسخگوی نیازهای رشد، بقا و رقابت در بازار نبوده و کارآفرینی بهعنوان ضرورت، پیش روی سازمانها و افراد قرار گرفته است. در چنین وضعیتی، سازوکارهای مؤثر بر ارزشهای فرهنگی بهطور گستردهای میتوانند در گرایش افراد به کارآفرینی، چه بهصورت فردی و چه در بافت یک کسبوکار موجود مؤثر باشند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر تلویزیون و محتوای برنامههای تلویزیونی بر قصد کارآفرینانه مخاطبان آن است. رویکرد مطالعه حاضر، کمّی و جامعه موردپژوهش شامل مخاطبان برنامههای تلویزیونی در شهر تهران سال 96-97 که رسانه ملی را میبینند انتخاب شد و بر اساس جدول مورگان نمونه به تعداد 384 نفر با رویکرد تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه توزیع گردید. دادهها با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. یافتههای تحقیق بیانگر آن است محتوای کارآفرینی و اجتماعی برنامه تلویزیونی تأثیر مثبت و معنادار بر قصد کارآفرینانه فردی دارد. محتوای اجتماعی و قصد کارآفرینانه فردی بر قصد کارآفرینانه سازمانی تأثیر دارد؛ اما محتوای کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه سازمانی تأثیر ندارد.https://jti.atu.ac.ir/article_10398_64e0966de851cd30bcb4120caca0abee.pdfدانشگاه علامه طباطبائیفناوری های آموزشی در یادگیری2476-42562820161121Assess the current status of intellent high school girls in Tehran, according to standardsارزیابی وضعیت کنونی مدارس هوشمند متوسطه دخترانه در استان تهران بر اساس استانداردها801001039910.22054/jti.2019.986.1027FAفرشتهحسینیکارشناسی ارشد، مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا،تهران،ایران(نویسنده و مسئول: job1.dehvand@gmail.com)مژدهوزیریاستادیار گروه مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا، تهران،ایرانفریباعدلیاستادیار گروه مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا، تهران،ایرانJournal Article20150217The purpose of this study was to evaluate the current status of girls' high schools in Tehran based on standards (conceptual model of intelligence) in 2014-2014. The research method was descriptive survey. The statistical population of the research consisted of all girls 'high schools in 19 districts of Tehran and the sample consisted of 8 girls' high schools that were selected by available sampling method and conceptual model questionnaire. Data collection tools were questionnaires and semi-structured interviews. Data were analyzed using t-student test. The results showed that the current state of smart schools in the component of advanced computer integrated management and in the component of trained teachers and advanced technology infrastructure in the middle level in the component of multimedia content-based teaching and learning environment and integrated computer communication. O is on a preliminary level with other schools. Finally, out of the total girls' secondary schools in Tehran that were labeled as smart, only 19 were considered smart schools, and according to the research results, some of these schools need to be further improved. So that they can reach the desired level, that is, advanced.هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی وضعیت کنونی مدارس هوشمند متوسطه دخترانه تهران بر اساس استانداردها (مدل مفهومی هوشمندسازی) در سال 1393 ـ 1392 انجام گردید. روش این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه مدارس هوشمند متوسطه دخترانه مناطق 19 گانه شهر تهران و نمونه شامل 8 مدرسه هوشمند متوسطه دخترانه که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس و همچنین پرسشنامه مدل مفهومی انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختارمند بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تی استیودنت بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت کنونی مدارس هوشمند در مؤلفه مدیریت یکپارچه رایانهای در سطح پیشرفته و در مؤلفه برخورداری از معلمان آموزشدیده و زیرساخت توسعهیافته فناوری در سطح میانی و در مؤلفه محیط یاددهی و یادگیری مبتنی بر محتوای چندرسانهای و ارتباط یکپارچه رایانهای با مدارس دیگر در سطح مقدماتی قرار دارد. درنهایت از کل مدارس متوسطه دخترانه در تهران که عنوان هوشمند را به خود نسبت میدادند فقط 19 مدرسه هوشمند محسوب شدند که با توجه به نتایج پژوهش تعدادی از این مدارس نیز نیاز به بهبود کیفیت بیشتر دارند. تا بتوانند به سطح مطلوب یعنی پیشرفته نائل شوند.https://jti.atu.ac.ir/article_10399_5fdabdc735d59ddc0e93abdc09a37e26.pdfدانشگاه علامه طباطبائیفناوری های آموزشی در یادگیری2476-42562820161121Evaluation of knowledge and its relation to the use of computer games in the eighth grade girls in Tehranسنجش میزان دانش و رابطه آن با میزان استفاده از بازی های رایانهای در دانش آموزان دختر پایه هشتم شهر تهران1001201040010.22054/jti.2019.321.1007FAاکبرکبیریدانشجوی دکتری رشته تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی تهران. ایران(نویسنده مسئول)علیموسویدانشجوی دکتری رشته سنجش و اندازه گیری تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تهران.ایرانJournal Article20150117The study aimed have been conducted to assess the knowledge of the games of eighth grade students in Tehran, Although the methodology of this study is cross-sectional survey However, the researchers also has examined the relationship between students use their knowledge of computer games. The population includes all eight female students in Tehran in 1393-1394 academic year was referred to by Cohen, the study sample was 387 students . That cluster were selected from among the target population. A questionnaire was used to collect data (from questionnaires Kabiri, 1393). Results: We analyze the data using descriptive statistics and inferential statistics show that more than eight games in the computer science students is above average. The investigation revealed that between knowledge and knowledge of the actual process of students. The investigation showed that the relationship between actual and trend of the students with the use of these games is a direct and positive.but the concept of knowledge with the use of these games, there was a weak relationship. However the concept of the game was more, much more of their use, more rational and more regular.پژوهش حاضر باهدف سنجش میزان دانش دانشآموزان دختر پایهی هشتم شهر تهران از بازیهای رایانهای انجام شد<strong>. </strong>روش این پژوهش توصیفی-پیمایشی بود که پژوهشگران علاوه بر آن به بررسی رابطه میان دانش دانشآموزان با استفاده آنها از بازیهای رایانهای نیز پرداختهاند. جامعه آماری شامل تمام دانشآموزان دختر هشتم شهر تهران در سال تحصیلی 1393-1394 بود که با استفاده از جدول کوهن، 387 دانشآموز با روش خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته (برگرفته از پرسشنامههای پایاننامه کارشناسی ارشد کبیری 1393) استفاده گردید. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی نشان داد که دانش دانشآموزان پایه هشتم نسبت به بازیهای رایانهای بالاتر از میزان میانگین است، همچنین بررسیها نشان داد رابطه دانش امور واقعی و دانش امور روندی دانشآموزان با میزان استفاده آنها از بازیهای رایانهای مثبت و مستقیم است؛ اما بین دانش امور مفهومی آنان با میزان استفاده از بازیهای رایانهای این رابطه برقرار نیست (رابطه ضعیف بود). چنانچه هرچقدر دانش امور مفهومی آنان نسبت به بازیهای رایانهای بالاتر نشان داده شد میزان استفاده آنان از این بازیها به شکلی منظم، کنترلشده و صحیحتر بود.نتایج نشان دادمیتوان با ارتقاء دانش مفهومی دانش آموزان و والدین آنان از بازیهای رایانهای، میزان و نحوه استفاده دانش آموزان از این بازیها را به میزان زیادی کنترل و به سمت مطلوب سوق داد.https://jti.atu.ac.ir/article_10400_88c80650533b89a7218b88195f79fe76.pdf