محمد تقی زائری؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ پرویز شریفی درآمدی؛ علی دلاور
چکیده
این تحقیق با هدف تعیین «تأثیر الگوی بسته یادگیری مبتنی بر رویکرد تلفیقی بر میزان یادگیری دانشآموزان با آسیب بینایی دوره اول ابتدایی در درس علوم تجربی» انجام شد. برای سنجش میزان اثربخشی این الگو از طرح شبهآزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون و با دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل همه دانشآموزان با آسیب بینایی ...
بیشتر
این تحقیق با هدف تعیین «تأثیر الگوی بسته یادگیری مبتنی بر رویکرد تلفیقی بر میزان یادگیری دانشآموزان با آسیب بینایی دوره اول ابتدایی در درس علوم تجربی» انجام شد. برای سنجش میزان اثربخشی این الگو از طرح شبهآزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون و با دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل همه دانشآموزان با آسیب بینایی دوره اول ابتدایی بود. تعداد 19 نفر از دانشآموزان با آسیب بینایی از پایه سوم دوره اول ابتدایی در سال تحصیلی 1402-1403 از مدارس استثنایی شهر و شهرستانهای تهران بهصورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. در این تحقیق رویکرد تلفیقی(حضوری و مجازی) بهکار گرفته شد. در اجرای پژوهش، در ابتدا بسته یادگیری با رویکرد تلفیقی و متناسب با ویژگیهای مخاطبان برای درس «اندازهگیری مواد» پایه سوم ابتدایی، طراحی و آماده شد، سپس از آن در فرایند تدریس- یادگیری دانشآموزان با آسیب بینایی گروه آزمایش به دو روش حضوری و مجازی استفاده شد. سنجش میزان یادگیری دانشآموزان با آزمون محققساخته انجام شد. در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در آمار استنباطی از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج بهدست آمده از تحلیل دادههای فرضیه پژوهش نشان داد که پس از حذف پیشآزمون(میانگین تعدیلشده)، بین میانگین نمرههای یادگیری در مرحله پسآزمون تفاوت معنیداری وجود دارد(001/0P<) و فرضیه پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت که الگوی بسته یادگیری برای دانشآموزان با آسیب بینایی موثر است. بنابراین پیشنهاد میشود از این الگو بهمنظور تهیه، تولید و بهکارگیری بسته یادگیری برای دانشآموزان با آسیب بینایی استفاده شود.
فرخ فیضی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ پرویز شریفی درآمدی؛ حسن رشیدی؛ فاطمه جعفرخانی
چکیده
این مطالعه با هدف طراحی برنامه یادگیری مبتنی بر هوش مصنوعی و بررسی اثربخشی آن بر مهارت حل مسئله دانشآموزان با اختلال یادگیری ریاضی صورت گرفت. از نظر هدف، پژوهش حاضر از جمله ی پژوهش های توسعه ای با ماهیت اکتشافی است و انجام آن به شیوه ی نیمه آزمایشی با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه ی آماری مطالعه، شامل کلیه دانش آموزان مشکوک به اختلال ...
بیشتر
این مطالعه با هدف طراحی برنامه یادگیری مبتنی بر هوش مصنوعی و بررسی اثربخشی آن بر مهارت حل مسئله دانشآموزان با اختلال یادگیری ریاضی صورت گرفت. از نظر هدف، پژوهش حاضر از جمله ی پژوهش های توسعه ای با ماهیت اکتشافی است و انجام آن به شیوه ی نیمه آزمایشی با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه ی آماری مطالعه، شامل کلیه دانش آموزان مشکوک به اختلال یادگیری ریاضی پایه های چهارم تا ششم ابتدایی شهرستان ماهیدشت استان کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 بود. که پس از غربالگری با استفاده از مقیاس برایانت و هامیل (2000) تعداد 20 نفر که امکان دسترسی به آموزش آنلاین را داشتند، انتخاب و در دو گروه 10 نفری (10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) قرار داده شدند. قبل از اجرای برنامه، آزمون مهارت حل مسأله برای دانش آموزان به شکل پیش آزمون اجرا و سپس برنامه ی طراحی شده به مدت 6 هفته ی آموزشی اجرا گردید. در پایان پس آزمون برای هر دو گروه اجرا و نتایج بر اساس مقیاس استاندارد مهارت حل مسأله احدیانتو و همکاران (2020) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با به کارگیری هوش مصنوعی به شکل تلفیقی در برنامه ی آموزشی ریاضی، مهارت حل مسأله و خرده مهارت های مربوط به آن در دانش آموزان افزایش معناداری دارد.
اسماعیل زارعی زوارکی؛ مهدی واحدی؛ محمدرضا حیدری
چکیده
امروزه یادگیری تلفیقی مورد استقبال نظامهای آموزشی قرار گرفته است. یک عامل مهم که در کیفیت اجرا و ارزیابی یک یادگیری تلفیقی وجود دارد، حضور عاطفی یادگیرندگان است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یادگیری تلفیقی بر میزان حضور عاطفی دانشآموزان دوره ابتدایی شهرستان شهریار در درس علوم بود. روش پژوهش شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون- ...
بیشتر
امروزه یادگیری تلفیقی مورد استقبال نظامهای آموزشی قرار گرفته است. یک عامل مهم که در کیفیت اجرا و ارزیابی یک یادگیری تلفیقی وجود دارد، حضور عاطفی یادگیرندگان است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یادگیری تلفیقی بر میزان حضور عاطفی دانشآموزان دوره ابتدایی شهرستان شهریار در درس علوم بود. روش پژوهش شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 60 دانشآموز انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه حضور عاطفی Cleveland-Innes و Campbell (2012) بود. گروه آزمایش 6 جلسه به صورت یادگیری تلفیقی و گروه کنترل 6 جلسه به صورت چهره به چهره آموزش دیدند. به منظور بررسی تغییرات قبل از مداخله، یک پیشآزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و پس از مداخله از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از روشهای آماری در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی همبسته و تحلیل کوواریانس چند متغیری) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تأثیر یادگیری تلفیقی بر حضور عاطفی بیشتر از یادگیری چهره به چهره میباشد. از این رو میتوان گفت یادگیری تلفیقی میتواند به طور مؤثری زمینه ابراز عواطف و احساسات یادگیرندگان را فراهم کند.
اسماعیل اصلانی؛ اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر آموزش چندرسانهای بر رشد مهارتهای یادگیری خودراهبر دانشآموزان کمتوان ذهنی آموزشپذیر پایه اول دبیرستان شهر تهران، صورت پذیرفته است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری، شامل کلیه دانشآموزان کمتوان ذهنی آموزش پذیر در مقطع اول دبیرستان شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونهگیری ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر آموزش چندرسانهای بر رشد مهارتهای یادگیری خودراهبر دانشآموزان کمتوان ذهنی آموزشپذیر پایه اول دبیرستان شهر تهران، صورت پذیرفته است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری، شامل کلیه دانشآموزان کمتوان ذهنی آموزش پذیر در مقطع اول دبیرستان شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 12 نفر از دانشآموزان انتخاب و بهصورت تصادفی در گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران بود. پس از اجرای پیشآزمون بر روی هر دو گروه، متغیر مستقل (آموزش بهوسیله چندرسانهای) طی شش جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید و گروه کنترل نیز بهدوراز متغیر مستقل قرار گرفت. پس از اتمام آموزش از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که گروه آزمایش در مؤلفه رغبت برای یادگیری و خود مدیریتی پیشرفت معنیداری را نسبت به گروه کنترل داشتند؛ اما در مؤلفه خودکنترلی بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نسرین ترک؛ ملوک خادمی اشکذری؛ اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی بهبود یادگیری و انگیزش از راه یادگیری تلفیقی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه علامه طباطبائی صورت گرفت. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از کلیه دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی که در نیمسال اول سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری، با ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف بررسی بهبود یادگیری و انگیزش از راه یادگیری تلفیقی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه علامه طباطبائی صورت گرفت. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از کلیه دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی که در نیمسال اول سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری، با روش غیر تصادفی و در دسترس انتخابشده و جایگزینی در دو گروه آزمایش و کنترل بهصورت تصادفی انجام شد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه استاندارد انگیزش تحصیلی برای سنجش میزان انگیزش دانشجویان و نمرات پایانترم دانشجویان برای سنجش میزان یادگیری آنها بود. ابتدا از هر دو گروه پیشآزمون انگیزش تحصیلی گرفته شد، سپس گروه آزمایش یک نیمسال تحصیلی با روش یادگیری تلفیقی و گروه کنترل با روش حضوری آموزش دیدند. پس از یک نیمسال از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد. دادههای مربوط به انگیزش، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و میزان یادگیری از طریق آزمون t مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد، یادگیری تلفیقی بر میزان یادگیری و انگیزش تحصیلی اثربخشی بیشتر دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که روش یادگیری تلفیقی میتواند بهعنوان یک روش نو و اثربخش در نظامهای آموزشی جهت ارتقای یادگیری و انگیزش مورداستفاده قرار گیرد
اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده
هدف این پژوهش، بازنگری برنامه درسی دوره کارشناسی علوم تربیتی با گرایش تکنولوژی آموزشی بود. بهمنظور دستیابی به این هدف در پژوهش حاضر از روش پژوهش کیفی و کمی استفاده شد. در بخش کیفی، دادهها از طریق روش بردی جمعآوری شد. بر اساس این روش ابتدا اطلاعات موردنیاز درباره دوره کارشناسی رشته علوم تربیتی از منابع معتبر گردآوری، طبقهبندی ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بازنگری برنامه درسی دوره کارشناسی علوم تربیتی با گرایش تکنولوژی آموزشی بود. بهمنظور دستیابی به این هدف در پژوهش حاضر از روش پژوهش کیفی و کمی استفاده شد. در بخش کیفی، دادهها از طریق روش بردی جمعآوری شد. بر اساس این روش ابتدا اطلاعات موردنیاز درباره دوره کارشناسی رشته علوم تربیتی از منابع معتبر گردآوری، طبقهبندی و تفسیر شده و درنهایت شباهتها و تفاوتها مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش کمی به روش دلفی و با استفاده از پنل تخصصی به نظرسنجی از صاحبنظران درباره برنامه درسی بهره گرفته شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشگاههایی است که در سطح جهانی مجری برگزاری دوره کارشناسی علوم تربیتی میباشند. همچنین کلیه اساتید و متخصصان رشته علوم تربیتی و تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی بهعنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد. نمونه آماری شامل 8 دانشگاه از میان دانشگاههای معتبر امریکا و کانادا میباشد که در سطح جهانی مجری برگزاری رشته علوم تربیتی در دوره کارشناسی و همچنین تکنولوژی آموزشی در دوره کارشناسی ارشد و دکتری هستند و همچنین 26 نفر از اساتید و متخصصان رشته علوم تربیتی و تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی بهصورت هدفمند انتخاب شدند. پس از تحلیل برنامههای درسی موجود کارشناسی رشته علوم تربیتی با گرایش تکنولوژی آموزشی، کارشناسی ارشد و دکتری تکنولوژی آموزشی ایران و همچنین برنامههای درسی دانشگاههای مجری رشته علوم تربیتی در دوره کارشناسی و رشته تکنولوژی آموزشی در دوره کارشناسی ارشد و دکتری، جداول اولیه دروس تهیه گردید. جداول مذکور در کمیته تخصصی بازنگری دروس تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی با مسئولیت مجری پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفت و 4 درس بهعنوان دروس پایه و 9 درس بهعنوان دروس گرایشی انتخاب گردید. سپس سرفصل هر یک از دروس مذکور توسط 2 نفر از اساتید و متخصصین مربوطه تهیه گردید. این سرفصلها در کمیته تخصصی بازنگری دروس تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی و همچنین کارگروه تخصصی تعلیم و تربیت شورای تحول و ارتقای علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی، توسط مسئول کمیته تخصصی بازنگری دروس تکنولوژی آموزشی در جلسات متعددی ارائه گردید. پیشنهادهای اصلاحی توسط مسئول کمیته تخصصی بازنگری دروس تکنولوژی آموزشی به مدت 6 ماه اعمال گردید و سرفصل کلیه دروس بر اساس چارچوب پیشنهادی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مورد بازبینی و یکسانسازی قرار گرفت و مجدداً برنامه نهایی در کمیته تخصصی بازنگری دروس تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی و همچنین کارگروه تخصصی تعلیم و تربیت شورای تحول و ارتقای علوم انسانی به تصویب رسید؛ بنابراین 13 عنوان درسی درزمینهی تکنولوژی آموزشی بهعنوان دروس پایه و گرایشی در برنامه جدید رشته علوم تربیتی در دوره کارشناسی با هدف تجمیع گرایشهای علوم تربیتی، نهایی و به تصویب رسید.
اسماعیل زارعی زوارکی؛ زینب گرزین
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازی رایانهای آموزشی تولیدشده مبتنی بر الگوی محیط یادگیری مؤثر بر انگیزش و یادگیری دانشآموزان است. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر رشته طراحی معماری هنرستانهای شهر قائمشهر در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل داده است. نمونه موردمطالعه بهصورت هدفمند از مدارسی که دارای این رشته تحصیلی بودند به تعداد ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازی رایانهای آموزشی تولیدشده مبتنی بر الگوی محیط یادگیری مؤثر بر انگیزش و یادگیری دانشآموزان است. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر رشته طراحی معماری هنرستانهای شهر قائمشهر در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل داده است. نمونه موردمطالعه بهصورت هدفمند از مدارسی که دارای این رشته تحصیلی بودند به تعداد 50 نفر انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفته است. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. پس از طراحی بازی آرشیتکت، ابتدا پیشآزمونهای انگیزش و یادگیری بر هر دو گروه اجرا شد، سپس محتوای معمول تدریس در هر دو گروه انجامشده و گروه آزمایش طی دو جلسه بازی آموزشی را نیز انجام دادند و مصاحبههایی با تعدادی از آنها انجام گرفت. در پایان، پسآزمونهای انگیزش و یادگیری از هر دو گروه به عمل آمد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای انگیزش کلر و آزمون یادگیری محقق ساخته بود. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادههای کمی به روش آنکوا نشاندهنده تأثیر مثبت بازی بر انگیزش و یادگیری دانش آموزان و تحلیل تفسیری دادههای کیفی حاصل از مصاحبهها، نشاندهنده علاقه و رضایت اکثریت دانش آموزان از انجام بازی در محیطهای یادگیریشان بود.